«وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ»
(الشعراء/224)
این آیه باب دل همه کسانی است که فکر می کنند دین با هر نوع ادبیات خصوصا شعر مخالف است. وقتی به آنها می گوئید که خود قرآن که معجز? قرنهاست، خود ادبیات است چی؟ می گویند که ما لفظ صریح قرآن داریم که بله الشعراء …. تازه برای اثبات مدعایشان می گویند اصلا خود قرآن شعره؟
آدم وقتی که این را می شنود فقط می تواند خاموش و هاج و واج به آنها نگاه کند زیرا این دیگر از کمال عدم فهم قرآن است که حتی نمی داند قرآن معجزه است یعنی چی؟ حالا به در و دیوار کوبان دنبال ادله باش تا آقایان شاید کمی از خر شیطان بیچاره پیاده شوند، تازه اگر هم پیاده شوند پالان خر را برداشته روی زمین می گذارند و روی آن می نشینند.
اولین دلیلی که می توان برای آن بکار برد روایتی است که از خود پیامبر (ص) وارد شده که این آیه را تفسیر کرده اند:
وقتی سور? شعرا نازل شد عبدالله بن رواحه و حسان بن ثابت نزد پیامبر (ص) گریه کنان آمدند و «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ» را قرائت کردند تا به آیه «إلاّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» (الشعراء/227)رسیدند، پیامبر (ص) فرمودند: شما هستید، بعد آن دو قرائت کردند: «وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرَاً»(الشعراء/227)، باز پیامبر(ص) فرمودند: شما هستید، و بعد قرائت کردند: «وَ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»(الشعراء/227)، که پیامبر(ص) فرمودند: کفارند. (متن اصلی روایت در کتاب میزان الحکمه، ج 5، ص 99)
خوب پر واضح است که آنچه در روایت آمده، منظور از شعراء را بیان می کند و کمی دایره شمول آن را کوچک می کند تا عده ای خاص را شامل شود. شاید میزان این که چه کسانی شامل آیه می شوند روایتی است که از پیامبر(ص) هست که: «إنّ من الشعر لَحِکَماً و إن من البیان لَسِحراً» همانا برخی از اشعار سرشار از حکمت است و برخی افسون،(میزان الحکمه، ج 5، ص 100) که منظور از حکمت در اینجا همان پیام والا و انسانی است، و یا روایتی که از ایشان که می فرمایند: «مَن قال فینا بیت شعر، بَنی الله لَهُ بِیتَاً فی الجَنَّة» یعنی اینکه کسی که برای ما اهل بیت شعر بگوید خدا برایش خانه ای در بهشت بنا می کند(همان). و این دلیل می شود که شعر در صورتی خاص مذموم است. مذمومیت آن نیز بخاطر از یاد خدا غافل شدن و به چیزهایی مشغول شدن که ارزش معنوی برای ما ندارند.
دومین دلیل این است که علما ما نه تنها شعر را ذم نمی کردند بلکه خود نیز شاعر بودند هر چند که منتشر نشده باشد و یا اینکه در وعظ و منبر از شعر استفاده می کردند.
با این تفاصل روشن می شود که شعر مورد مذمت نیست و گاهی هم مورد تشویق است مثل جایی که برای ائمه می سرودند.
روایت دیگری هم هست که ما را از این بحث فراتر می برد. امام صادق (ع) بعد از خواندن آیه ی بالا فرمودند که می دانید چه کسانی تبیعیت می کنند؟ کسانی تبیعیت می کنند که دغدغه ی آنها غیر دین است و در غیر دین فضیلت پیدا کرده اند و در گمراهی به سر می برند و همچنین کسانی که بدون دانایی راه رو آنها می شوند و همچنین «قُصّاص».(میزان الحکمه،ج 5، ص 98).
قصاص به معنای «داستان پردازان» است.که علت اینکه چرا در این روایت داستان پردازی نکوهش شده است را در روایت دیگر از امام صادق بدست آورد که اسم داستان پردازان را نزد امام صادق (ع) نقل کردند و ایشان فرمودند: «لعنهم الله انّهم یشنعون علینا» یعنی اینکه خدا آنها را لعنت کند که دربار? ما شایعه می پراکنند، (میزان الحکمة،ج 8، ص 147) در این روایت امام غیر شایعه پراکنی بر علیه ائمه دلیل دیگری ذکر نکرده اند که می توان نتیجه گرفت که اگر این مصمون را نداشته باشد و حتی با ضمیمه به روایت اول، مضمون حکمی نیز داشته باشد می توان جزء تشویق نیز باشد.