مذهب و رسانه
رسانهها میتوانند بر میزان مذهبی بودن ما تأثیر بگذارند. به نظر میرسد افرادی که به میزان متفاوتی در برابر رسانهها قرار میگیرند، عقاید مشابهی درباره خدا و مسائل خارج از جهان مادی ندارند. درباره جامعه و رسانه سه نکته را باید مورد تأکید قرار داد: اول، ویژگی فنگرایانة جامعة مدرن، که موجب تنوع فرهنگی، قومی و مذهبی میشود و فرد تصمیم میگیرد چه چیز را باور کند؛ دوم، جایگاه رسانهها در جوامع مدرن، که رسانهها را در مقام منبع اطلاعات و آموزش قرار میدهد و سوم، طبیعت رسانهها که خود را بر ذهن افراد تحمیل میکنند.
نگرشهای افراد مذهبی نسبت به رسانهها از پذیرش غیرانتقادی تا رد کامل حضور رسانهها در زندگی اجتماع متفاوت است. کلیساها ظهور رسانههای جمعی را پذیرفتند و کوشیدند آنها را به عنوان ابزار به خدمت گیرند و تنها مرجع آموزش درست رسانهها نیز باشند، در حالی که نسبت به مخاطبان خود بیاعتماد بودند. امروز، همان انتقادکنندگان که تصور میکنند رسانهها جای مذهب را گرفتهاند و «به طور خطرناکی» مخربند از خیالپردازی رسانهها برای انتقال «انجیل» خود به دیگران سود میجویند. پس چه باید کرد؟ پاسخ ساده نیست. مسائل گوناگونی را باید در نظر داشت که مالکیت رسانهها، قانونگذاری، رقابت حرفهای و رسوم فرهنگی از آن جملهاند. اما در نهایت باید کوشید رسانهها از واقعیت فاصله نگیرند
دین، فناوری و تلویزیون از دید نیل پستمن
نیل پستمن محقق برجسته امریکایی بر این عقیده است که فناوری تأثیرات شگرف بر ذهن و زندگی بشر میگذارد تأثیراتی که لزوماً همواره مثبت نیست. او با دقت، این تأثیرات را تحلیل و بررسی میکند و بر همین اساس به نقد جایگاه تلویزیون به ویژه در امریکا و نقش منفی آن در ذهن و عمل مردم میپردازد. او بر آن است که تلویزیون هر چیزی را در چهارچوب استراتژی سرگرمی و تفریح ارائه میکند و هنگامی خطرناک میشود که بکوشد امور مهمی چون دین و هنر و سیاست و تاریخ و علم و نظایر آنها را در قالبی تصویر محور و به شکلی سرگرمکننده عرضه کند. پستمن منتقد جدی ارائه دین در تلویزیون یا به تعبیر خودش «دین تلویزیونی» است. مقاله حاضر ابتدا به طرح کلی دیدگاه پستمن در مورد تبعات و تأثیرات فناوری میپردازد و سپس نقش تلویزیون و برنامههای مذهبی را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
وی در نهایت به این نتیجه میرسد که تلویزیون بنا به ماهیت خود تصوری این جهانی از امور ارائه میدهد و نمیتواند شرایط لازم برای ایجاد حالات معنوی و تجربیات دینی را فراهم آورد.
بررسی دیدگاههای فقهی در مورد پیامهای گمراهکننده
اهمیت انتقال پیام در عصر ارتباطات امری بدیهی است. اسلام همان گونه که به خوراک و غذای مادی توجه دارد و برای آن حد و مرز در نظر گرفته است برای خوراک معنوی انسانها نیز محدودیت قائل شده است.
بحث «کتب ضاله» در منابع فقهی در حقیقت به کم و کیف همین محدودیت میپردازد اما تبیین و توضیح این معنا، دلایل لزوم و محدودیت، متعلقات حکم و رفع شبهات مطرح شده در گذشته و حال تحقیقی را میطلبید که مقاله حاضر پاسخگوی آن است. نتیجه بررسیهای مختلف نشان از عمومیت معنای «کتاب» دارد و هر نوع رسانه را شامل است. «ضلال» در نظر فقها، گمراهی در پیامهای دینی اعم از عقاید، اخلاق و احکام است. البته در لغت، تفاسیر و روایات، هر آنچه در مقابل راه حق و رشاد باشد، ضلال است و هر پیامی که به نوعی با حق و هدایت و رشاد مقابله کند، ضال و گمراهگر است.
حکم حرمت عمومیت دارد و ایجاد و تألیف و تولید و ترجمه و نشر و تدریس و… را نیز شامل میشود. شبهات مطرح شده در این مسئله و القائاتی که آزادی و رهایی انسانها را در این باب مطرح میکند، با عملکرد اندیشمندان در همه زمینهها و حتی در همین وادی ناسازگار است و عقل و نقل برای همه آنها جوابهای قاطع و روشن دارد.
با معرفی محورهای کلی زیر، به عنوان مصادیق کلی پیام ممنوع، این بحث علمی ـ نظری تا حدودی کاربردی شده است. این محورها عبارتند از: کذب و افترا، ایجاد یأس و نومیدی از رحمت خدا و اطمینان خاطر دادن از مکر او، افشای اسرار، تحریک و تشویق بیبند و باری شهوانی، کفر و انکار ضروریات دین، دشنام و سب و توهین به اولیای خدا و مؤمنان و ترویج مکاسب حرام.
منبع: مرکز تحقیقات صدا و سیما